الناز مهربون ماالناز مهربون ما، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره

دنیای الناز

النازم 23 ماهه شد

        دختری دارم از جنس ماه زیبا و به رنگ مهتاب.......   دختری دارم از جنس گل ....لطیف و زیبا و خوشبو ..... هر روز مانند غنچه ای باز میشود و تمام خانه سرمست از بوی خوشش ......... دختری دارم مانند صدف سخت و محکم با قلبی بسان مرواریدی زیبا و بسیار گرانبها ...... دختری دارم زیبا با قلبی فرشته گونه مهربان و بی آلایش ساده ساده ......... دختری دارم مانند باران میبارد گاهی اما کوتاه .... مانند باران بهاری ...... دختری دارم از حنس خورشید گرم و دلچسب .... هر بامداد میدرخشد ..... خانه ام نور باران میشود .... گرمای...
15 دی 1393

خاطرات این روزها

این روزها کم کم داری شروع به صحبت میکنی بعضی کلمات مثل تاب تاب .  پا . دست . گردن. مو .انار .موز و ........ رو میگی و ما هم کلی ذوق میکنیم. اعضای بدنت رو کاملا میشناسی و اسم اونا رو میگی یاد داری موهاتو شونه بزنی  مسواک بزنی  لباسات رو تا حدودی تنت کنی کفشهات رو کاملا یاد گرفتی چه جوری پات کنی. لجبازی هم زیاد میکنی دوست داری همه کارات رو خودت انجام بدی دوست داری خودت غذا بخوری . یکی از خوراکی هایی که خیلی دوست داری زیتون  هر چه قدر بدم سیر نمیشی الهی قربونت برم که همه کارات شیرینه . الانم که دارم مینویسم خوابی اگه بیدار باشی لپ تاپ رو به منو بابایی نمیدی میشینی اون ...
1 آذر 1393

انار چیدن باغ بابابزرگ

هر سال وقتی موقع چیدن انار ها میشه همه دعوت میشن به باغ بابابزرگ بابایی تا همه دور هم باشن و انار ها رو بچینند امسال با وجود اینکه بابایی رفته بود ماموریت بیرگ ما با مامان سادات رفتیم باغ روز خوبی بود بهمون خوش گذشت.         ...
30 آبان 1393